اقتصاد،حسابداری، مدیریت،مالی و سرمایه گذاری

افزایش دانش اقتصادی،مالی ومدیریت

اقتصاد،حسابداری، مدیریت،مالی و سرمایه گذاری

افزایش دانش اقتصادی،مالی ومدیریت

خلاصه گزارش تحولات بازار مسکن شهر تهران در تیرماه 98

گزارش »تحوالت بازار مسکن شهر تهران در تیرماه سال 1398 »که برگرفته از آمارهای خام سامانه ثبت معاملا ت امالک و مستغلات کشور است، توسط اداره بررسیها و سیاستهای اقتصادی بانک مرکزی تهیه و منتشرشده است. بر اساس این گزارش:

 در تیرماه سال 1398 ،تعداد معاملات آپارتمانهای مسکونی شهر تهران به 4/8 هزار واحد مسکونی رسید که نسبت به ماه قبل و ماه مشابه سال قبل به ترتیب 20/0 و 64/6 درصد کاهش نشان میدهد.

در ماه مورد گزارش، متوسط قیمت خرید و فروش یک متر مربع زیربنای واحد مسکونی معامله شده از طریق بنگاههای معامالت ملکی شهر تهران 133/5 میلیون ریال بود که نسبت به ماه قبل و ماه مشابه سال قبل به ترتیب 0/4 و 91/5 درصد افزایش نشان میدهد.خاطر نشان مینماید، گزارش ذیل صرفاً معطوف به بررسی »تحولات بازار معاملات مسکن شهر تهران«میباشد

کاهش قابل ملاحظه حجم معاملات در ماههای اخیر موجب گردیده است تا رشد ماهانه قیمت مسکن روند کاهشی به خود گرفته و در تیرماه سال جاری به0/4 درصد تقلیل یابد. این میزان رشد در شرایطی محقق گردیده است که در این ماه 12 منطقه از مجموع 22 منطقه شهر تهران با کاهش متوسط قیمت نسبت به ماه قبل مواجه بودند. در این ماه شاخص کرایه مسکن اجاری در شهر تهران و در کل مناطق شهری نسبت به ماه مشابه سال قبل به ترتیب معادل 24/8 و 22/5 درصد رشد نشان میدهد.

تفاوت بارار پول و بازار سرمایه

 

بازار پول

در علوم مالی اگر تامین مالی و سرمایه گذاری کمتر از یکسال باشد، در بازار پول اتفاق می افتد. نماد بازار پول بانک ها هستند که معمولا سپرده ها کوتاه مدت یا کمتر از یکسال هستند و بانک تمایلی به وام های بلند مدت ( 20 یا 30 سال ) ندارند. یک شرکت یا فرد حقیقی با دریافت وام، به بانک بدهکار شده و پس از تسویه بدهی بانک هیچ حقی نسبت به شرکت نخواهد داشت. در اصطلاح به این روش تامین مالی از طریق بدهی گفته می شود.

بازار سرمایه

اگر بخواهید تامین مالی بلند باشد، باید به بازار سرمایه مراجعه نمایید. نماد بازار سرمایه نیز بورس می باشد. در اصطلاح به این نوع تامین سرمایه، تامین سرمایه مبتنی بر حق مالی گفته می شود. در بازار سرمایه شما با ارائه سهام شرکتتان، سرمایه جذب کرده و نیاز مالی پروژه های خود را تامین می کنید.

مزیت های هر بازار

مهمترین تفاوتی که در روش تامین سرمایه در بازار پول و سرمایه وجود دارد، بحث حق مالکیت در شرکت است. هنگامی که شما در بانک وام می گیرید پس از بازپرداخت بدهی خود، بانک هیچ حقی نسبت به شرکت نداشته اما هنگامی که در بورس سهام خود را عرضه می کنید، در حقیقت بخشی از مالکیت شرکت را واگذار می کنید. اگر بیش از 50 درصد سهام شرکت واگذار شود، آنگاه مالکیت شما بر شرکت از دست رفته و سهامداران می توانند در اداره شرکت دخالت کنند. البته مزیتی که تامین مالی در بازار سرمایه دارد آن است که اگر برای شرکت شما مشکل مالی بوجود آید، شرکت تعهدی برای پرداخت سود به سهامداران نداشته و آنها در سود و زیان با شما شریک هستند. اما اگر از بانک وامی گرفته باشید موظف به بازپرداخت اقساط هستید و در صورتی که توانایی باز پرداخت تسهیلات خود را نداشته باشید بانک می تواند از طریق قانونی اقدام و شما را مجبور به فروش دارایی ها و سرمایه های شرکت کند تا بدهی خود را تسویه نمایید.

 

دنیای امروز

درابتدا گفته شد که بازار پول تامین مالی کوتاه مدت می کند و بازار سرمایه تامین مالی بلند مدت انجام می دهد. اما در عمل مشاهده می کنیم که بانک ها نیز وام های بلند مدت می دهند و گاهی در بورس نیز اوراق قرضه با سر رسید یک ساله عرضه می شود. بنابراین همان طور که گفته شد این تقسیم بندی اعتباری بوده و برای تشریح نظریه های اقتصادی کاربرد دارد. البته معمولا در بازار سرمایه فرض است که سهام یک شرکت برای همیشه در اختیار سهامداران خواهد بود و در نتیجه بازار سرمایه ( بورس ) نماد فعالیت های مالی بلند مدت هستند.

راه های رسیدن به موفقیت و تولید ثروت 2

برای اتنخاب شغل لذت بخش فرض کنید هر کاری انجام دهید برای شما درآمد و عایدی ندارد و مجبور هستید یکی را اتنخاب کنید در نظر داشته باشید مجبور هستید یک شغل انتخاب کنید بدون مزایا قطعا شغلی را انتخاب می کنید که مطابق میل شما بوده و از آن لذت می برید حتی اگر ساده ترین کار را انتخاب کنید باز هم شغلی را انتخاب می کنید که دچار روزمرگی نشوید و برای شما لدت بخش باشد.

واما در شرایط عادی:

من به شدت طرفدارعملگرایی هستم.

در مورد علاقه، میتوانیم با تجربه کردنِ عملیِ یک شغل، بفهمیم که علاقه ما به آن شغل در کجای آن طیفی قرار دارد که قبلا در موردش توضیح دادم.

در مورد مهارت، با تجربه کردنِ عملی محیط کار، میتوانیم از یادگیری حین عمل بهره‌مند شویم و مطمئن باشیم که مهارت لازم برای آن شغل را در عمل یاد گرفته‌ایم.

در مورد نیاز بازار کار، با تجربه عملی آن شغل، میتوانیم با چالش‌های واقعی آن شغل بیشتر آشنا شویم و ببینیم که افرادی که این شغلِ خاص را دارند، چه جایگاهی دارند و چقدر نیاز به آن در بازار کار وجود دارد.

من اگر دوباره برگردم به سالهای دوره کارشناسیم، حتی یک روز را هم برای تجربه عملی در یک شغل واقعی از دست نخواهم داد. میزان یادگیری بسیار زیاد خواهد بود و چه دورانی بهتر از آن دوران برای این یادگیری. دورانی که خانواده و جامعه انتظاری از ما ندارند و با برچسب دانشجو میتوانیم تجربه‌های مختلفی را کسب کنیم و زیر تیغ انتقاد آنها هم نباشیم.

از طرفی مسئولیتِ چندانی در این دوران نداریم و میتوانیم با خیالِ راحت‌تر و بدون دغدغه مالی کمتر، حتی کارآموزی کنیم و توشه‌ای پر از تجربه با خودمان به سالهای بعد ببریم. سالهایی که این مسئولیتِ کم و نبود توقع از جانب خانواده و جامعه دیگر وجود ندارد.

خلاصه آنکه بنظرم جدای از حرف‌ها و استدلالات روی کاغذ، جدای از همه تست‌های استعداد شغلی و شخصیت شغلی، حداکثر تلاشمان را برای تجربه کردن محیط‌های مختلف شغلی و کنکاش برای پیدا کردن شغل مناسب بکنیم.

برای آشنایی با شغل‌های مختلف، داستانهای زندگی آدمها را بشنویم؛ و ببینیم آنها چه کارهایی کرده‌اند. در مورد شکست‌های آدمها بخوانیم.

این داستان‌های واقعی میتوانند الهام‌بخش ما باشند و دید ما را نسبت به سه‌گانه‌ای که در مورد انتخاب شغل مناسب گفتم، باز کنند.

دوستان ما را دنبال کنید و بخش بعدی رو از دست ندهید


راه های رسیدن به موفقیت و تولید ثروت 1

دوستان عزیز مهمترین راه رسیدن به موفقیت و ثروت شناخت خود شما است و کاری که از آن لذت می برید اگر نتوانید از کار خود لذت ببرید حتی اگر منجر به تولید ثروت  شود شما قادر به استفاده از آن نیستید چون پول را به سختی  و با از دست دادن لحظات عمر خود جمع آوری کردید همیشه یک نیروی بازدارنده ای در جهت مصرف آن فعال می شود و این موضوع باعث می شود نه تنها در هنگام بدست آوردن ثروت از آن لذت نبردید بلکه زمانی که شما می خواهید در جهت رفاه خود آن را خرج کنید از آن لذت نبرید.

بنابراین  همواره کاری را انتخاب کنید که ازانجام  آن لذت می برید و شما را به هدف خود رهنمون می کند 

در قسمت دوم چگونگی انتخاب آن را با هم مرور می کنیم.

چرا استارتاپ ها شکست می خورند؟

در دنیای استارت آپ ها شکست یعنی فرصتی برای یادگیری؛ صاحبان استارتاپ هایی که شکست خورده اند سعی می کنند خود را خونسرد نشان داده و با موضوع طبیعی برخورد کنند. ولی هر چه قدر هم که بگوئیم شکست طبیعی است و بخواهیم در مورد آن مثبت فکر کنیم باز هم شکست خوردن – مخصوصاً در اوایل کارناراحت کننده است.

کسی دوست ندارد به مراسم ازدواج برود و بعد طلاق بگیرد، کسی با این طرز فکر یک کمپانی را راه اندازی نمی کند: “چون دفعه اول است اگر شکست خوردیم اشکالی ندارد، دفعه ی بعد جبران می کنیم!”. 

مطابق تحقیقی که مؤسسه Static Brain در ایالات متحده تقریباً همه کسب و کارهای کوچک شکست می خورند. 50 درصد آن ها بعد از 5 سال و 70 درصد آنها بعد از 10 سال شکست می خورند. طبق داده های بدست آمده از این تحقیق 46 درصد از کمپانی های آمریکایی به دلیل بی کفایتی شکست خورده اند. منظور از بی کفایتی قیمت گذاری های نامعقول، عدم مدیریت مستندات و یا عدم پرداخت مالیات بوده است. 30 درصد بقیه هم به دلیل  کمبود تجربه مدیریت شکست خورده بودند. کمبود تجربه در زمینه محصولات یا خدمات علت شکست 11 درصد استارتاپ بعدی بود.

چرا استارتاپ ها شکست می خورند؟

در جست و جوی عوامل شکست استارت اپ ها در اینترنت نتایج متفاوتی نمایش داده می شوند، ولی مؤسسه CB Insights تحقیق جامعی را ترتیب داد و روی بیش از 100 استارتاپ شکست خورده تحقیق کرد تا اصلی ترین عوامل شکست استارت اپ ها را بفهمد. آنها 20 دلیل متداول شکست استارتاپ ها را پیدا کرده و آنها را منتشر کردند.

در اینجا برخی از عوامل اصلی شکست استارتاپ ها به شما معرفی شده و راه کارهای دوری کردن از آنها مطرح می شوند. 

عدم وجود تقاضاء

تمام شدن پول

نداشتن تیم مناسب

شکست خوردن توسط رقبا

قیمت گذاری و مشکلات آن

محصول ضعیف

نبود مدل کسب و کار

بازاریابی ضعیف

بی توجهی به مشتری

عرضه محصول در زمان نامناسب

عدم تمرکز

 عدم هماهنگی بین اعضای تیم

چرخش اشتباه

با توجه به شکست خوردن تقریباً 90 درصد از استارتاپ ها ممکن است نا امید شده و از راه اندازی استارتاپ خود منصرف شوید. اگر اینطور فکر می کنید توجه شما را به سخنان Marcus Harjani هم بنیانگذار و مدیر ارشد عملیاتی FameMoose جلب می کنیم:

 مفهوم شکست نه تنها به عقاید شخصی فرد بستگی دارد هر ناکامی در دنیای کسب و کار فرصتی است تا رویکرد خود را بهتر کنید. ولی شکست واقعی وقتی است که از شکست قبلی درس نگیرید، در اینصورت دوباره همان اشتباهات گذشته را مرتکب خواهید شد.”

در انتها اجازه ندهید ترس از شکست باعث شود تا چیزهای جدید را امتحان نکنید، به جای ترس، از شکست ها درس گرفته تا مجدداً دچار آنها نشوید.