تا حالا چندین بار دو کلمه ریسک و خطر را مترادف و هم معنی قرار دادهاید در اولین بررسی شاید این دو کلمه را بتوان دارای یک بار معنایی دانست ریسک کلمهای بیگانه است که همچون بسیاری از کلمات، وارد زبان فارسی شده و پس از مدتی بومی شده و از فارسی هم فارسی تر شد
لازم به ذکر است که ریسک برای نخستین بار از زبان فرانسه و توسط تحصیلکردههای خارج از ایران وارد کشور شد
اگر برای پیدا کردن معنی و مفهوم واژه خطر جستجو کنیم عاقبت به
جایی می رسیم که باید گفت خطر چیزی که در صورت وقوع، به
نابودی ختم می شود؛ و باید اضافه کرد که در خطر یک حالت عدم اطمینان وجود دارد که این عدم اطمینان نشان دهنده حالت نامطلوبی میباشد پس انسان در خطر فردی است که در دل خود احساس ناامنی میکند.
در اینجا برای اشتباه نشدن دو مفهوم احتمال وقوع خطر و احساس عدم اطمینان باید افزود که این دو مفاهیم تعاریفی کاملا مجزا از یکدیگر دارند. احساس عدم اطمینان، حسی است کاملا درونی که در هر انسانی اندازه و مقداری متفاوت دارد. این احساس عدم اطمینان هیچگونه تاثیری در احتمال وقوع خطر ندارد و این نکته را باید در نظر داشت که هر خطری احتمال وقوعی بین صفر و یک دارد. برای مثال کارگاه چب بری را در نظر بگیرید که همچون هم ه کارگاه ها دیگری احتمال وقوع حریق آنرا تهدید میکند در اینجا صاحب کارگاه احساس عدم اطمینانی نسبت به خطر حریق دارد حسی که شاید در دیگران به این اندازه نباشد و همین طور که میدانیم کمیتهای کیفی قابل اندازهگیری نمیباشد. آیا این احساس عدم اطمینان که در صاحبان داراییها فرق میکند میتواند احتمال وقوع را تغییر دهد؟ در پاسخ به این سوال میتوان گفت فردی که احساس عدم اطمینان بیشتری دارد نکات ایمنی بیشتری را در جهت پیشگیری از وقوع خطر یا تمهیداتی برای پس از وقوع خطر در نظر میگیرد پس میتوان نتیجه گرفت احساس عدم اطمینان و احتمال وقوع، نسبتی معکوس با یکدیگر دارند.
ریسک را میتوان فعل یا حادثهای که نتیجه آن مشخص نباشد تعریف نمود. نکته قابل توجه در این توصیف وجود نقطه مشترک با خطر در خصوصیت عدم اطمینان میباشد که در خطر نیز توصیف آن شد. همان گونه که مشخص است لزوما حالت بدی پیش روی انسان نیست میتواند پیامآور سود و منفعت نیز باشد؛ پس ریسک دارای دو بعد میباشد که از آن با نام ریسک بد یا همان خطر و ریسک خوب یا شانس یاد میکنند. در اینجا حالت عدم تغییر در شرایط را نیز باید به آن اضافه کرد.
خطر در بعضی شرایط میتواند ترجمه درست و جامعی برای ریسک باشد، یعنی زمانیکه زیان و عدم زیان منظور باشد ولی در زمانی که بعد مثبت و سودآوری مد نظر باشد دیگر خطر معنا و مفهوم خود را نمیرساند و باید در نظر داشت که ریسک معنایی بسیار وسیعتر از خطر دارد.
در حقیقت تورم یعنی افزایش سطح عمومی قیمت کالا و خدمات در یک سال.
در اقتصاد برای محاسبه تورم، کل کالاها و انواع خدمات را به ۱۲ گروه اصلی و ۳۵۹ نوع کالا و خدمات تقسیم کردهاند که در ۷۵ شهر منتخب ارزیابی میشوند و هریک براساس سهمی که در سبد مصرفی خانوار دارند،
در شهریور سال ۹۲ در اقتصاد ایران نرخ تورم نقطهبهنقطه به بیش از ۴۵ درصد و نرخ تورم سالانه به بیش از ۳۵ درصد رسید. مفهوم تورم ۳۵ درصد سالانه این است که قیمت خدمات و کالاهایی که در سبد مصرفی خانوار وجود دارد نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۳۵ درصد افزایش داشته است. به همین قیاس مفهوم نرخ تورم برای مثال حدود ۱۱ درصد فعلی این است که میانگین قیمت اقلام موجود در سبد مصرفی خانوار، نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود ۱۱ درصد افزایش یافته، نه اینکه کاهش پیدا کرده باشند.
نرخ تورم را میتوان به خودرویی تشبیه کرد که در سال ۹۲ مثلا با سرعت ۳۵ کیلومتر در ساعت حرکت میکرده و اکنون با سرعت حدود ۱۱ کیلومتر در ساعت حرکت میکند؛ در حقیقت این خودرو متوقف نشده، بلکه سرعت آن بهشدت کاهش یافته است. درباره تورم نیز افزایش قیمتها متوقف نشدهاند، بلکه شیب افزایش عمومی آنها از ۳۵ درصد به ۱۱ درصد کاهش یافته و اکنون قیمتها سالانه ۱۱ درصد افزایش پیدا میکنند.
غیر از نرخ تورم، موضوعی به نام گرانی نیز وجود دارد که از نظر روانی تأثیر بیشتری بر مردم دارد؛ برای نمونه قیمت میوه، برنج، روغن یا مثل اینروزها، قیمت شکر در مقاطعی به هر دلیل افزایش ناگهانی پیدا میکند، مردم به اشتباه این گرانیها را به افزایش نرخ تورم نسبت می دهند؛ و این درست نیست، چراکه قیمت کالاهای دیگر در این زمان افزایش نیافته و چه بسا قیمت برخی از آنها کاهش نیز یافته باشد.
زمانی کاهش نرخ تورم از سوی مردم احساس خواهد شد که تولید داخلی افزایش پیدا کند، پول ملی تقویت شود و دریافتی مردم ارزش داشته باشد. این مسئله در کشوری مانند چین اتفاق افتاده، کشوری که ۳۰ سال توانسته رشد اقتصادی دو رقمی داشته باشد، درحالیکه اقتصاد ایران در سالهای اخیرمیانگین رشد اقتصادی کمتر از چهار درصد و نرخ بیکاری دو رقمی را تجربه کرده است. در این شرایط نمیتوانیم انتظار تقویت پول ملی و کاهش ارزش ارز را داشته باشیم.
صاحبان کسب وکارهای کوچک به شدت نگران وضعیت اقتصادی و رشد هستند،
زمانی که کسب وکار با رکود مواجه شده، بهترین زمان برای سرعت بخشیدن به برنامه های اصلاحاتی شما فرارسیده است. به جای اینکه دست روی دست بگذارید و منتظر مراجعه یا تماس مشتری بعدی شوید، می توانید به طور مثال اقداماتی اساسی را برای کاهش هزینه ها شروع کنیدو رابطه با مشتریان را تقویت کنید
در دنیای کسب وکارامروزی کسانی که ریسک می کنند همیشه مورد تحسین قرار می گیرند. اما این برای موقعیتی است که به موفقیت می رسند. در شرایط بحران اقتصادی محتاط بودن برای کارآفرینان عاقلانه ترین و بهترین کار است.در واقع بایدریسک را مدیریت کرده و با صبر و تامل بیشتر کسب و کار خود را سرپا نگه می دارند
ممکن است زمانی برسد که مجبور شوید هزینه های خود را کاهش قابل توجهی دهید. این در نظر داشته باشید کاهش هزینه ها باید بر مبنای صحیح و خردمندانه باشد و هر کاهش هزینه های مفید نیست.
با بیمه های مناسب و مشاوره تخصصی در شرایط بحزان آسوده خاط گام بردارید و از ضرر و زیان های احتمالی جلوگیری کنید
ودر آخر از کاری که انجام می دهید لذت ببرید تا پیشرفت شما در کسب و کار بیشتر شود و راه را برای تعالی سازمان خود هموارترکنید