توانایی کارکرد پول در جهان ، موفقیت در کسب درآمد یا درآمدسازی، چگونگی مدیریت پول، چطور آن را سرمایه گذاری میکند تا مقدارش را افزایش دهد و ... اینها سئوالاتی هستند که امکان دارد ذهن هر یک از ما یا فرزندانمان را به خود مشغول کند، جواب به این سئوالات را باید در حوزهای به نام "سواد مالی" جستجو کرد. اما اینکه سواد مالی چیست و ضرورت یادگیری آن چقدر است،
زندگی در دنیای امروز با پیچیدگیهای اقتصادی که مسائل سیاسی و اجتماعی و ... حاکم بر جامعه پارامترهای اقتصاد را به سرعت تحت تآثیر قرار میدهد و ترویج اقتصاد نئولیبرالیسم و مصرفی رشد چشمگیری دارد، داشتن حداقل سواد مالی برای تکتک افراد امری ضروری و حیاتی است زیرا هر شخص در طول حیات خود در هر جایگاه و هر سطح از درآمد با انواع معاملات سروکار دارد، از قبیل، خرید مایحتاج زندگی، خرید خودرو، خرید ملک، پسانداز، سرمایهگذاری، دریافت وام،مدیریت دارایی و .... مواجه میشود که کسب موفقیت و احساس رضایتمندی از عملکرد در تعامل با هر یک از آنها با اتخاذ تصمیماتی آگاهانه و داشتن سواد مالی محقق میشود.
سواد مالی به مجموعهای از مهارتها و دانش اشاره میکند که به فرد اجازه میدهد تصمیماتی آگاهانه و مؤثر با کلیه منابع مالی خود بگیرد.
بنابراین تلاش همیشگی بشر در طول تاریخ برای تآمین نیازهای نامحدودخود با استفاده از منابع تولیدی کمیاب و محدود، منجر به پیدایش، علم اقتصاد شده است. با توجه به رابطه نزدیک علم اقتصاد با دانش حسابداری و مهارتهای مالی و با توجه به نقش مؤثری که آموزش سواد مالی میتواند در اقتصاد آینده جوامع بشری داشته باشدضرورت آموزش این فنون به همه و مخصوصاً کودکان و نوجوانان احساس میشود، چون آینده از آن آنها خواهد بود و کسی که دانش و مهارتهای بیشتری در این زمینه دارد به بحران کمتری دچار میشود. چنانکه تمرکز برنامههای دولتی در کشورهای استرالیا، کانادا، ژاپن، ایالات متحده و انگلستان معطوف به آموزش سواد مالی و ایجاد انگیزه و افزایش علاقه به امور مالی شخصی است.
دانش مدیریت مالی بر این فرض قرار دارد که هدف اصلی وشاخص مد نظر مدیریت حداکثر سازی ثروت صاحبان سهام است.این هدف یا ایده ال تنها از طریق مدیریت کارآمد جریان های نقدی کوتاه و بلند مدت شرکت یا موسسه اقتصادی میسر است.
برخی از کسانی که در زمینه اقتصاد و بازرگانی تجربه کمتری دارند بر این باورند که حداکثر سازی ثروت سهام داران که به واسطه حداکثر کردن قیمت سهام میسر می شود ایده ال مطلوب و مناسبی نیست و معتقدند که شرکت باید درصدد تامین هدف های عالی تر برآید، هدفی چون به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی.
در نگاه اول چنین به نظر می رسد که چنین هدفی انعکاس دهنده آهنگی دلنواز است زیرا گروه های متعددی چون جامعه،دولت،عرضه کنندگان،مصرف کنندگان و مدیران ،ذینفع در فعالیت های شرکت هستند و ضرورت دارد در تعریف ایده آل مد نظر شرکت منافع این گروه ها نیز لحاظ شود،اما نگاه موشکافانه و کارشناسی به هدف ایده آل دانش مدیریت مالی بیانگر منطق نهفته در ورای چنین هدفی است که همانا در برگیرنده تامین منافع تمامی گروه های ذی نفع در منافع شرکت است.
از گروه های ذینفع در فعالیت موسسه اقتصادی می توان به مصرف کنندگان،کارکنان،دولت،مدیران و…اشاره کرد.به عنوان مثال حداکثر کردن قیمت سهام ایجاب کننده آن است که شرکت با افزودن بر کارایی و با حداقل هزینه کالاها و خدماتی با بالاترین کیفیت تولید و عرضه کند که به معنی پاسخگویی به نیاز مصرف کنندگان در سطحی مطلوب است و حداکثر رفاه را برای مصرف کنندگان به ارمغان می آورد،در مورد منافع سایر گروه های ذی نفع نیز می توان با چنین منطقی استدلال کرد.
مبنای ایجاد ارزش که هدف نهایی فعالیت یک موسسه اقتصادی و دانش مدیریت مالی است بر این اصل ساده قرار دارد:(امیدواری به اینکه پولی که از شرکت یا موسسه اقتصادی عایدتان خواهد شد بیشتر از پولی باشد که به آن وارد می سازید)
براین اساس مدیران مالی به دنبال ان است که با مدیریت کارآمد جریانات نقدی کوتاه وبلند مدت،وجوه نقد افزون تری ایجاد کند.